بسم الله الرحمن الرحیم
یک بچه ی کوچک هم این ادراک را دارد که صرفا با گفتن آب آب هرگز سیراب نمی شود ؛ بلکه برای سیراب شدن ، آب را باید نوشید . تمام علم های امروز چه در دانشگاه چه در حوزه و چه در هر جای دیگر ، تمام مقدمه ی علمی است که خداوند می فرماید باید آن علم را بیاموزید . تمام این مقدمه ها ، ظاهر آن بطنی است که فرموده حتی اگر آن علم در چین باشد آن را طلب کنید و بیاموزید . یعنی طلب آن بطن و علم واقعی را واجب کرده که گفته اند اگر کسی در راه آن علم قدمی بردارد ؛ آن همه فضیلت دارد و اگر در راه آن علم کشته شود ؛ مقام شهید را دارد . حال اگر کسی در مقدمه و ظاهر این علم بماند و به بطن علم نرسد و فقط با کسب مدارک خود را صاحب علم بداند ؛ این شخص فقط ورق ها را جابجا کرده ؛ یعنی فقط حامل علم است نه عامل ! شما وقتی پرتقالی پوست گرفته را به دست می گیرید و از این مکان به مکان دیگر می روید ؛ این پرتقال از شما جداست ، بله صوری و ظاهرا به دست شما و با شماست ، اما تا وقتی آن را نخوردید و با خون شما یکی نشود ؛ هرگز از آن تأثیر نمی گیرید . اما اگر پرتقال را خوردید ؛ شما صاحب ویتامین موجود در پرتقال می شوید ؛ یعنی از رنگ و روی شما پیداست که ویتامین c موجود در پرتقال ، بر پوست و رنگ و روی شما اثر کرده و خون شما ویتامین موجود را گرفته که رنگ رخسار شما را گلگون کرده .
کسی که از علم ظاهری گذشته و بطن علم را خورده ؛ از نگرش و عملکرده های او پیداست که بطن علم را حامل و عامل است . از سنجیده عمل کردن او و از اینکه خلا ف امر خدا عملی را انجام نمی دهد وووو ؛ به خوبی پیداست که آن علم به درون او ریخته شده و او به بصیرت دل رسیده که سنجیده عمل می کند . چون با عمل کردن، علم به درونش منتقل شده و او اکنون صاحب بطن علم است و دائم بطن او از بطن عالم بالا تغذیه و رشد می کند و تا اعلی علّیین بالا می رود . اما کسی که سالها در کسب علم ظاهری در فلان دانشگاه های غرب و شرق جوانی اش را به پای کسب چند مدرک کذایی تلف کرده ؛ هی تیرهای عمرش را به سایه زده ؛ و به آنچه کسب کرده عمل نکرده ؛ پس رشد هم نمی کند و قد فکر و اندیشه ی او کوتوله می ماند و او همچنان تو خالی باقی می ماند و خلأ دارد ؛ چون فقط حامل علم است و عامل نیست .
برچسبها:
بسم الله الرحمن الرحیم
همان طوری که نمی شود قبول کرد که کسی آب را دوست بدارد و تشنه ی آب هم باشد،
اما دوست نداشته باشد آب را بنوشد و باید به سلامت عقلش شک کرد ؛ همان گونه هم
نمی شود قبول کرد کسی مرید اهل بیت (علیهم السلام ) باشد ،
اما توسل و وصل شدن به آنها را نخواهد و گدای کوی آنها نباشد .
او که می گوید تشنه است امّا نمی خواهد آب بنوشد یا تشنگی اش کاذبانه است و
یا هم دروغ می گوید و اصلا آب را دوست ندارد هرچند که درونش آب آب می زند و
ولبانش خشک است و در این تشنگی رو به هلاکت می رود ، امّا از روی نادانی و لجاجت
آب را پس می زند .
بله کسی که ادعا دارد به دوستی اهل بیت (علیهم السلام ) و می گوید مرید آنها هستم ؛
اما گدای کوی آنها نیستم ، با این گونه سخنان ضد و نقیض ، سلامتی عقلش را زیر سؤال
می برد ، چون کسی که تشنه ی آب است ؛با ولع آب را می نوشد نه اینکه آب را پس بزند .
برچسبها:


















